سیاست و فرهنگمصاحبهمطالعات مذهبیمطالعات منطقه ای

هلال شیعی، واقعیت یا توهم رقبا

‌ طرح هلال شیعی از چه زمانی و چگونه مطرح شد؟ این هلال چه مناطقی را در برمی‌گیرد؟

نگرانی نسبت به ایران و متحدان ایران مربوط به قبل از سقوط صدام است. هرچند در آن زمان عنوان «هلال شیعی» شناخته شده نبود؛ اما با تعابیر مختلفی به آن اشاره می‌شد. به‌عنوان مثال حسنی مبارک، در زمان خود بارها تکرار می‌کرد: «شیعیان در هر نقطه‌ای که هستند بیش‌ از آنکه به‌ کشور خودشان و جایی که شهروند آن هستند دل‌بسته باشند، به ایران دل‌بسته هستند.» لذا موضوع ایران و متحدان ایران، مربوط به قبل از سقوط صدام است اما زمانی که صدام سقوط کرد که البته علیرغم میل عموم کشورهای عربی بود، با توجه به ذهنیت موجود در کشورهای عرب منطقه، این نگرانی در آن‌ها ایجاد شد که ایران تبدیل به یک قدرت بزرگ شده است؛ اما تعبیر هلال شیعی را نخستین بار ملک عبدالله، پادشاه اردن مطرح کرد و پس از آن، دیگرآن‌هم به‌طور مکرر از آن استفاده کردند و هنوز هم این تعبیر دستمایه آن‌ها است. اصولاً عموم اعراب منطقه به دلایل فراوانی با ما مشکل دارند که در هر مرحله به شکلی ظاهر می­شود.

چرا بحث هلال شیعی پس از بحران بحرین شدت گرفت؟

این جریان دو علت دارد. نخست اینکه، مطرح کنندگان بحث هلال شیعی می‌خواستند هم افکار عمومی جهان مسلمان و هم افکار جهان عرب غیر شیعه را نسبت به ایران تحریک کنند. دوم اینکه، مطالبات مردم بحرین را که مطالبات آزادی‌خواهانه و در راستای حقوق طبیعی‌شان بود، یک جنبش و مبارزه طایفه‌ای و مذهبی جلوه دهند و بگویند هدف این جنبش در درجه اول کسب قدرت است. آن‌ها جنبش بحرین را متهم می‌کردند که به دلیل سنی بودن نظام حاکم، اعتراض و مبارزه می‌کند و نه به علت اینکه نظام حاکم ظالم و فاسد است. این در حالی است که در ابتدای حرکت مردمی بحرین تعداد قابل توجهی از اهل‌سنت بحرین هم که مورد ظلم و تعدی بودند، همراه این جنبش بودند. مطرح کنندگان بحث هلال شیعی به این وسیله می‌خواستند این جنبش را خلع سلاح کنند. عمدتاً شیخ‌نشینان خلیج‌فارس بر طبل هلال‌ شیعی می‌کوبیدند از نظر آن‌ها این به تثبیت موقعیت رژیم بحرین کمک می‌کرد که کمک هم کرد. آن‌ها احساس کردند برای دفاع از خود و استحکام بخشیدن به قدرت خود می­باید جنبش بحرین را منزوی کنند. بهترین شیوه برای شکست دادن جنبش بحرین نیز این بود که بگویند مطالبات آن‌ها مذهبی و طایفه‌ای است. به همین منظور یک سلسله تبلیغات رسانه‌ای به راه انداختند که از جمله آن‌ها مسئله هلال شیعی بود، با این هدف که همگان را از قدرت گرفتن ایران و متحدانش بترسانند.

هلال شیعی به تعبیر مطرح کنندگان آن، عراق، سوریه، لبنان و ایران را در برمی‌گیرد، اما وقتی به این کشورها و فضای حاکم بر آن‌ها نگاه می‌کنیم، تفاوت‌های مذهبی و سیاسی قابل توجهی با هم دارند. با این شرایط آیا هلال شیعی به معنای واقعی کلمه وجود دارد؟

شیعیان عراق و بحرین و منطقه شرقیه عربستان واقعاً شیعه و شیعه اثناعشری هستند اما شیعیان سوریه اکثراً علوی هستند و هیچ‌گاه حتی از نظر اهل‌سنت سوریه شیعه تلقی نمی­شدند، اما در شرایط آشفته منطقه‌ای موجود هر کسی را که غیر سنی بود، شیعه قلمداد کردند. در حالی که در گذشته چنین نبود. حرف شما هم درست است، واقعیت این است که شیعیان عراق، ایران، سوریه و… در موقعیت‌های مختلفی هستند و با مسائل متفاوتی مواجه هستند و سیاست‌های کم و بیش متفاوتی هم دارند، اگرچه ممکن است در برخی مسائل دیدگاه‌های مشترکی داشته باشند، لذا هلال شیعی مبتنی بر واقعیت نیست بلکه یک ابزار تبلیغی برای رسیدن به یک سلسله اهداف از پیش تعیین شده است که پیش‌تر به برخی از آن‌ها اشاره کردم.

گفته می‌شود هلال شیعی بیش از آنکه یک طرح مذهبی باشد، یک طرح سیاسی است. رقابت‌های سیاسی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هم که اکنون وجود دارد تا چه حد بر طرح این ادعاها تأثیر داشته است؟

کلاً طرح هلال شیعی یک طرح سیاسی است و برای نیل به اهداف سیاسی از ابزارها و وسایل مذهبی استفاده می‌کند.

اهداف پشت پرده این شیعه هراسی که در یک دهه اخیر در منطقه به راه افتاده، چیست؟

خوب، این بحث بسیار مفصل است. قسمت‌هایی از این اهداف نیز ریشه منطقه‌ای ندارد و مربوط به قدرت‌های بزرگ است که مایل‌اند در منطقه باشند و منطقه نا‌آرام باشد و بیشترین کمک و خدمت را به رژیم اسرائیل داشته باشند. به‌طور خلاصه منطقه ما از مشکلات بسیاری رنج می‌برد که بخش قابل توجهی از آن ریشه داخلی دارد، اما بخش مهمی از آن‌هم به دلیل سیاست‌های خارجی فرامنطقه‌ای است که می‌خواهد منطقه این‌گونه باشد.

 

سیاست‌های فرامنطقه‌ای بیشتر مبتنی بر اسلام هراسی است و به نظر می‌رسد شیعه هراسی بیشتر ریشه منطقه‌ای داشته باشد. نظر شما چیست؟

همان‌طور که گفتم، بخشی از مشکلات منطقه ریشه داخلی دارد به این معنا که رژیم‌های دامن‌زننده به شیعه هراسی مطمئناً منافع خود را دنبال می‌کنند اما برای بیگانگان ‌هم که در این منطقه نفوذ دارند، نا‌آرام، آشفته و شکننده بودن منطقه مطلوب است. لذا از هر عاملی که این شکنندگی و بدبینی را بیشتر کند و بتواند به رژیم اسرائیل کمک کند، حمایت می‌کنند و شیعه هراسی و اسلام هراسی برای آن‌ها تفاوتی نمی‌کند. نمی‌توان گفت که یک سیاست اسلام هراسی و یک سیاست شیعه هراسی وجود دارد بلکه واقعیت این است که یک سیاست کلی برای نا‌آرام کردن مداوم در منطقه وجود دارد. براساس این سیاست، قدرت‌های فرامنطقه‌ای مایل‌اند منطقه هر چه بیشتر با مشکلات خودش درگیر باشد تا آن‌ها هم بتوانند هر چه بیشتر سلاح‌های خود را بفروشند و منابع منطقه را به نفع خود مصادره کنند. آن‌ها در این راه از هر ابزاری که به این سیاست کمک کند، اعم از شیعه هراسی و اسلام هراسی استفاده می‌کنند. این همان تئوری «آشوب­‌های خلاق» است که پس از ۱۱ سپتامبر توسط خانم رایس، وزیر خارجه اسبق آمریکا بیان شد.

شکل‌گیری پدیده داعش که گفته می‌شود حامیان اصلی آن عربستان سعودی، قطر و برخی کشورهای منطقه هستند، به نظر می‌رسد در راستای مبارزه با هلال شیعی است، تحلیل شما در این باره چیست؟

پیدایش داعش دلایل و منطق تحولی خاص خود را دارد و البته کشورهای یادشده به تولد و رشد آن کمک کرده­اند و نه به اصل پدیداری آن. البته یکی از مهم‌ترین اهداف گروه‌های تکفیری مقابله با شیعیان است، این حرف درستی است. از ابتدا هم تکفیری‌ها با تخریب مکان‌های مقدس شیعیان و کشتار وسیع آن‌ها، آشکارا دشمنی با شیعه را نشان دادند و اگر بتوانند باز هم این کار را می‌کنند. بنابراین یکی از اهداف داعش و دیگر گروه‌های تکفیری مبارزه تمام عیار با شیعیان است؛ اما کسانی که از آن‌ها حمایت مستقیم یا غیرمستقیم می‌کنند، اهداف بسیار متفاوتی را که بعضاً برخی از آن‌ها با هم در تعارض است، دنبال می‌کنند.

آیا دغدغه هلال شیعی آن‌قدر که برای کشورهای منطقه مهم است، مورد توجه غرب و به‌طور ویژه امریکا هم هست؟ اگر چنین است، دغدغه‌های استراتژیک امریکا درباره شیعیان خاورمیانه چیست؟

غرب و امریکا از هر عاملی که به سیاست‌های کلی آن‌ها در منطقه کمک کند، حمایت می‌کنند. آمریکایی‌ها تا قبل از سقوط شوروی سیاست خاورمیانه‌ای دیگری داشتند؛ اما بعد از سقوط شوروی تغییراتی در این سیاست به وجود آوردند. حتی پس از ۱۱ سپتامبر هم سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا تغییر کرد. آن‌ها سیاست مدرن کردن نظام‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی منطقه را پس از ۱۱ سپتامبر در پیش گرفتند و در همان مسیر هم تا مدت‌های زیادی حرکت می‌کردند و بر همین اساس فشار زیادی بر رژیم‌های سنتی‌تر به‌ویژه عربستان سعودی و سایر شیخ‌نشین‌ها وارد کردند؛ اما پس از تحولات بهار عربی این سیاست‌ها دیگر مبهم و بلکه روزمره است. البته در رأس سیاست‌های امروزی امریکا حمایت از اسرائیل، تقویت این رژیم به عناوین مختلف، مصون کردن آن، تضعیف ایران و متحدانش، کمتر کردن نفوذ روسیه به‌عنوان رقیب اصلی امریکا در منطقه و دامن زدن به مشکلات منطقه‌ای با هدف فروش اسلحه و پایین نگه‌داشتن قیمت نفت است. امریکا از گذشته‌های دور تاکنون سیاست‌های مختلفی در قبال منطقه خاورمیانه داشته اما بعضی از این سیاست‌ها همواره ثابت بوده‌اند.

برخی همچون سردار قاسم سلیمانی هلال شیعی را بیشتر یک هلال اقتصادی می‌دانند تا سیاسی. آیا شما معتقد نیستید هلال شیعی یک هلال اقتصادی است و نه سیاسی؟

نظریه ایشان را نمی­دانم اما این هست که منابع اصلی نفت در منطقه ما در نقاط شیعه ­نشین واقع است. به‌جز ایران برای اولین بار نفت در بحرین کشف شد که اکثریتش شیعیان هستند. منابع غنی نفت در عربستان و عراق در منطقه شرقیه و جنوب عراق قرار دارد که هر دو مناطقی شیعه­ نشین است. در کویت هم اقلیت بزرگ شیعه قرار دارد. این به این معنی است که عمده منابع نفتی در حوزه­‌های شیعه ­نشین قرار دارد؛ و این یکی از مهم‌ترین دغدغه‌­های آمریکایی‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود، احساس می­‌کردند ایران با روش­های مختلف و با کمک متحدانش می‌­تواند مشکلاتی در زمینه استخراج و صدور نفت ایجاد کند و برخی از اقدامات آن‌ها در آن ایام جهت مقابله با همین تهدید بود.

بد نیست خاطره­ای هم در مورد ایشان نقل کنم. در پائیز گذشته کنفرانس کوچکی در مورد مسائل خاورمیانه در رم برگزار شد که شرکت داشتم. در سر میز ناهار یکی از دیپلمات­‌های ایتالیایی که از دوستان من هم هست و هم­اکنون سفیر کشورش در یکی از کشورهای منطقه است خاطره‌­ای را برای جمع گفت بدین گونه که پیترائوس فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی در عراق چند سال پیش‌تر با تعدادی از نظامیان آمریکایی با برلوسکونی، نخست‌وزیر اسبق ایتالیا، ملاقاتی داشت. قبل از آغاز مذاکرات پرسید شما قاسم سلیمانی را می‌شناسید، برلوسکونی از وزیر دفاعش می­‌پرسد و وزیر از دیگران تا نوبت به دیپلمات یادشده می‌­رسد و می­گوید آری می­‌شناسم.

پیترائوس می­گوید این باید شخص مهمی باشد. پس از آنکه به این سمت برداشته شدم او پیامکی به تلفن دستی خصوصی من فرستاد و در آن آمده بود که با توجه به سمت جدیدتان مایلم بگویم که من هم در این منطقه هستم و پرونده کشورهایی که ایشان نام می­‌برد، در اختیار من است.

 در تقابل با مسئله هلال شیعی بحث ژئوپلیتیک شیعه مطرح است، لطفاً بفرمایید تفاوت‌های هلال شیعی و ژئوپلیتیک شیعه در چیست؟

هلال شیعی چنان‌که گفتم یک بیان تبلیغاتی است علیه ایران و قدرت گرفتن ایران که با هدف ترساندن از ایران و ایجاد سوءظن علیه او انجام می‌شود اما ژئوپلیتیک تشیع یک واقعیت است. اینکه این ژئوپلیتیک چیست و ابعادش کدام است بحث بسیار مفصلی است و نمی‌توان در چند جمله توضیح داد.

آیا نقدی که بر هلال شیعی مبنی بر یک سیاست تفرقه‌افکنانه مطرح است بر ژئوپلیتیک شیعه هم وارد است؟

خیر. ژئوپلیتیک شیعه یک واقعیت است و گرانیگاه و مرکز ثقل آن ایران است. ایران مرکز ژئوپلیتیک شیعه است و این به آن معنا نیست که ایران خواسته چنین باشد بلکه به‌طور طبیعی ایران به مرکزیت این ژئوپلیتیک تبدیل شده و اراده ایران چندان در این مسئله دخیل نبوده است. شرایط به‌گونه‌ای پیش رفته است که ایران به دلیل قدرت بودن در منطقه تبدیل به مرکز ثقل این ژئوپلیتیک شده است. همان‌طور که می‌دانید ژئوپلیتیک بدون قدرت معنا ندارد و از آنجا که منطقه قطبی شده است و ایران ‌هم دارای قدرت است به‌طور طبیعی چه بخواهد و چه نخواهد به ثقل ژئوپلیتیک تشیع تبدیل شده است.

به‌عنوان مثال، در اواخر قرن نوزدهم روس‌ها به گرانیگاه کلیساهای ارتدوکس تبدیل شده بودند و تزارها هم مایل بودند بر روی کلیساهای ارتدوکس، هم در شرق اروپا و هم در منطقه خاورمیانه، نفوذ داشته باشند. این مرکزیت ناشی از اراده و سیاست روسیه تزاری بود، اگرچه عموم ارتدوکس‌­ها هم به دلایلی از آن حمایت می‌­کردند و بلکه بدان نیاز داشتند، خصوصاً آن‌ها که ریشه اسلاوی داشتند؛ اما ایران طی تحولاتی که رخ داد به‌طور طبیعی به مرکز ژئوپلیتیک شیعه تبدیل شد. نه‌تنها از منظر کشورهای منطقه، بلکه در جهان امروز عموماً این نکته را پذیرفته‌­اند و اصولاً ایران امروز و خصوصاً پس از ورود داعش به عراق این‌گونه دیده و ارزیابی می‌شود.

 

محمد مسجدجامعی
۱۳۹۴/۰۶/۳۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا