نامه به دکتر ظریف معاون راهبردی رئیس جمهور
برادر مکرم جناب آقای ظریف
انتصاب جدید را صمیمانه تبریک و تهنیت میگویم. انشاءالله جنابعالی با توجه به سوابق علمی و عملی و تجربیات طولانی با همکاری تمامی کسانی که بهواقع در پی ارتقاء حیثیت و موقعیت کشور و نظام و تحکیم انسجام و وحدت ملی هستند، بتوانید اصول و مبانی نظری سیاست خارجی را مشخص و تعریف کنید. بخش مهمی از مشکلات ما ناشی از عدم وضوح و نیز عدم درک مشترک طیفهای مختلف، از همین مبانی است. تعریفی که بتواند عملاً سیاست اجرایی را سامان دهد و ایران را به جایگاهی که شایسته او است، برساند. ذیلاً بهاختصار نکاتی راهبردی را یادآور میشود.
– در جهان و منطقهای به شدت شناور و در حال انتقال زندگی میکنیم. انتقال از جهان تکقطبی به جهانی چند قطبی. قطبهای جدید هنوز چنانکه باید جایگاه نیافتهاند و خود آنها، بهویژه چین، چندان مایل نیستند خود را قطب بنامند و در این چارچوب عمل کنند. علت این استنکاف اشعار آنان به خلأهای درونیشان است. در حال حاضر در پی غنیسازی درونی هستند و این جریان سالها طول خواهد کشید. مضافاً که آنان علیرغم اختلاف سلیقهشان با غربیان، بسیاری از ساختارهای جهان موجود را به رسمیت میشناسند.
در چنین شرایطی ما به دلائلی به برخی از این قطبهای نوظهور نزدیک هستیم. مهم این است که توقعی متناسب با ظرفیتها و محدودیتهای آنان داشته باشیم و مهمتر آنکه ویژگیهای خود را بشناسیم و اینکه عملاً این واقعیتها است که به سیاست عمومی و خارجی آنان در قبال ما شکل میدهد.
ایران بهمراتب بیش از آنچه عموماً تصور میکنند، کشوری استثنایی و متفاوت است. این نتیجه مجموع تاریخ و فرهنگ و تمدن ما و تجربه عمیقاً متفاوت ما با تمدن جدید است. چنانکه برخی از تحلیلگران مسائل ژئوپلیتیکی میگویند ما «تمدن – دولت» هستیم و نه « دولت – ملت». تمامی این نکات در رابطه با دیگران و خصوصاً با قطبهای جدید میباید لحاظ شود. توقع ما از دیگران میباید نسبتی با ویژگیهایمان و تصوری که آنان از ما و دوستان و دشمنانمان دارند، داشته باشد.
– ما هماکنون از مشکلات فراوان محیط زیستی رنج میبریم. بخشی به دلیل برنامههای اجرا شده قبلی است که میباید اصلاح شود، امّا بخش دیگر آن به شرایط زیستی مجموع منطقه، مربوط میشود. حل این مشکلات به همکاری منطقهای نیاز دارد و این محتاج به حداقلی از روابط متقابل قابل اعتماد و پایدار است در زمینههای مختلف و از جمله در مورد مسائل پیچیده حقوقی و مرزهای خاکی و آبی و مسئله حقآبهها.
– تعادل جمعیتی ایران بهشدت آسیب دیده است، جریانی که ادامه خواهد یافت. صرف نظر از مسئله مهاجران، نرخ فرزندآوری در استانهای شرقی کشور چندین برابر بسیاری از استانهای دیگر است. تغییرات جمعیتی در نهایت نه به نفع و مصلحت مناطق شرقی است و نه به نفع و مصلحت کل کشور. این جریان چالشهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و در نهایت سیاسی و بیش از آن را، موجب میشود. بخشی از مشکل به دلیل دخالت مستقیم و غیر مستقیم برخی از همسایگان، بهویژه جنوبی، است. آنان به دلائل و با وسائل و روشهای مختلف خواهان این تغییر جمعیتی هستند. مسئله بهمراتب مهمتر از مسئله پیرشدگی جمعیت است، ابعاد و نتایج بهمخوردن تعادل جمعیتی، باید شناخته و لحاظ شود و اقداماتی متناسب با آن صورت گیرد.
– هماکنون عموم کشورهای منطقه برنامههای توسعهای برای خود تعریف کرده و بهپیش میروند. شاید برای اولین بار است که آنان این موضوع را خصوصاً بعد از جنگ اوکراین، جدی گرفتهاند. تدوین برنامههای توسعهمدارانه و اجرای آن و فراهم آوردن مقدمات و شرائط آن امری ضروری است، ضرورتی در تمامی ابعاد؛ و این بدون سیاست خارجی سنجیده و پایدار و قابل اعتماد ممکن نیست.
۱۴/۵/۱۴۰۳ با احترام – محمد مسجدجامعی