اگرچه ظاهراً سلفیها بهمنظور حمایت از اهل سنت در مقابل رژیم علوی حاکم به جنگ در سوریه میروند، اما این تمام داستان نیست و هدف آنها بیش از کمک به مردم سوریه در برابر رژیم است.
اگرچه ظاهراً سلفیها بهمنظور حمایت از اهل سنت در مقابل رژیم علوی حاکم به جنگ در سوریه میروند، اما این تمام داستان نیست و هدف آنها بیش از کمک به مردم سوریه در برابر رژیم است.
بهاختصار میتوان چهار انگیزه را برای آنها عنوان کرد:
اول: ساقط کردن حاکم در یک کشور اسلامی است که این بخشی از اهداف سلفیت جهادی است. سلفیها با حکام موجود در جهان اسلام مشکلدارند و روش آنان را اسلامی نمیدانند. اگرچه در جهان اهل سنت همواره اطاعت از حاکم حتی اگر ظالم باشد مورد اجماع بوده و آثار انبوهی در تئوریزه کردن این اصل نگاشتهاند، اما سلفیت معاصر تحت تأثیر افکار افرادی همچون سید قطب و جهیمان العتیبی است که خروج علیه حکام مسلمانی که بر اساس احکام اسلام عمل نمیکنند را تکلیف خود میدانند. ابو محمد مقدسی، تحت تأثیر جهیمان العتیبی فراتر رفته و حکم به کفر این حکام میکند و حتی کتابی به نام «الکواشف الجلیه فی کفر الدوله السعودیه» را نگاشته است. این مسئله در مورد حکومت سوریه از شدت بیشتری برخوردار میشود، چراکه اساساً آنها بشار اسد که علوی مذهب است را مسلمان نمیدانند و مصداق حکومت کافر بر جامعه اسلامی تلقی میکنند.
دوم: ادعای سلفیت اردن حتی بخش غیر جهادی و ساکت آن این است که بشار اسد مردمش را بهطور وحشیانهای میکشد.
سوم: ابو محمد مقدسی تأکید کرده که جنگ باید بهصورت منظم، کارآمد، مشروع و اثرگذار باشد. به این معنا که فقط نباید به دنبال کشتن بود، بلکه باید درصدد تصرف اراضی قلمرو باشد تا مجاهدین بتوانند یک دولت اسلامی تأسیس کنند. آنها این هدف را در سوریه ممکن میدانند و جبهه النصره و احرار الشام درصدد تحقق این مهم هستند. ابوسیاف هم در مصاحبه با بیبیسی اظهار کرداندیاف در مصاحبه با بیی است مردم سوریه است دران مسلمان خود را دارند.» ظاهرا داوطل: «هدف ما تشکیل دولت اسلامی بر اساس شریعت الهی است و هر حکومتی که بر این اساس عمل نکند کافر است و باید برکنار شود.»[۱]
چهارم: یکی دیگر از انگیزههای سلفیها مقابله با گسترش و نفوذ تشیع است. بهرغم عدم حضور شیعه در اردن، سلفیهای این کشور شیعه را تهدید دانسته و خطرناک تلقی میکنند. ریشه این رویکرد از همان ادعاهای سلفیها در شکلگیری شیعه به دست عبدالله سبأ یهودی و نیز نقش ابنعلقمی در سقوط خلافت عباسی و دیگر ادعاهای تاریخی درتهدید بودن شیعه برای اسلام است. اختلافات ایدئولوژیک نیز مانند رویکرد شیعه نسبت به صحابه و خلفا و… در این زمینه تأثیر دارند. مسائل سیاسی روز و منطقهای مثل خصومت عربستان وهابی با ایران شیعی، حمایت ایران از حکومت علوی سوریه و نیز نقش فعال ایران در حمایت از دولت قانونی عراق در این مسئله نقش مهمی دارد و مصادیق جدید خیانت و توطئه شیعیان تلقی میشود و با همان خیانتهای ادعاشده تاریخی همسان دیده میشود.
دیدگاههای ضد شیعه سلفیها در اردن تحت تأثیر شخصیت برجسته اردنی محمد ناصرالدین الالبانی (۱۹۱۴-۱۹۹۹) است. البانی متولد آلبانی بود که با خانواده به سوریه مهاجرت کرد و سپس در اردن مقیم شد. او به شخصیت ممتاز سلفی در علم حدیث تبدیل شد. نفوذ فوقالعاده البانی در میان سلفیت بهمنزله تهدیدی تلقی شد و او تبعید شد و دهه ۱۹۷۰و اویل دهه ۱۹۸۰ را در تبعید گذراند.۲
با انقلاب اسلامی در ایران و موج ناشی از این انقلاب در کشورهای منطقه و بعد جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۰ و ترس از ایران شیعی در کشورهای عرب منطقه، اقبال البانی بازگشت. عالم دیگری که علیه شیعه در دهه ۱۹۸۰ در اردن فعالیت میکرد محمدابراهیم شقره بود که نظر مثبت رژیم را به خود جلب کرد. شقره به ملک حسین گفت که سلفیها ضد شیعه هستند و حکومت میتواند از گفتمان سلفی برای مقابله بانفوذ ایران استفاده کند. بدینسان سلفیها رأی ملک را خریده و مجال فعالیت یافتند و نیز پادشاه را راضی کردند تا البانی به کشور بازگردد.۳
نگاه بدبینانه به شیعه در رویکرد پادشاه فعلی اردن نیز مشهود است و او بود که برای اولین بار تهدیدی به نام هلال شیعی را مطرح کرد. همین نگاه نسبت به شیعه و تلقی تهدیدآمیز از آن بود که فرصتی برای سلفیها ایجاد کرد تا با حکومت اردن تعامل داشته باشند و این رابطه رفتهرفته خیلی نزدیک به هم شد. این سلفیهایی که در تعامل با حکومت بودند سعی میکردند خود را جدای از سلفیهای جهادی که تروریست دیده میشدند نشان دهند. همین امر سبب شد که نهتنها این سلفیها اعتبار کسب کنند بلکه از سرکوب حکومت نیز در امان باشند. از اینروی برای این سلفیها حمله به شیعه و داعش و القاعده راهی برای نزدیک شدن به حکومت شد. برخی آثار علی الحلبی رهبر این جریان سلفی کاملاً به این رویکرد اختصاص دارد. وی حتی جریان صوفیه را بخشی از مشکل اردن میداند و آنها را به لحاظ تاریخی و ایدئولوژیک وابسته به شیعه و ایران معرفی میکند و از اینروی آنها را برای اردن خطرناک میداند. درواقع او با این کار تلاش میکند که سلفی غیر جهادی را بهترین گزینه حکومت اردن برای مقابله با افراطگرایی قلمداد کند.[۲] الشلبی که از سخنگویان سلفیت جهادی اردن است اظهار داشت که در مقابل حمایت ایران و حزبالله از رژیم سوریه، این جهاد برای دفاع از اهل سنت است.[۳] طبیعتاً وقتی جنگ طائفی شد دیگر نهتنها سلفیهای جهادی بلکه عموم مردم نیز برای دفاع از مذهب به جریان جهاد میپیوندند.
[۱] -Salafi Jihadists on the Rise in Jordan, David Schenker, May 5, 2014, the Washington Institute for Near East Policy
[۲] Anti-Shi‘ism without the Shi‘a: Salafi Sectarianismin Jordan
MAYDAN
BY JOAS WAGEMAKERS // OCTOBER 17, 2016
[۱] “Al-Rawafid al-Shi‘a wa-Mawaqifuhum al-Shani‘a min Ahl al-Sunna wa-l-
Shari‘a!!,” Al-Asala 11, no. 54 (15 Dhu l-Hijja 1427 [6 December 2006]): 5–۶.
[۲] Interview with ‘Isam Hadi, Amman, 19 January 2013.
[۳] Interviews with ‘Isam Hadi, Amman, 19 January 2013; Muhammad Ibrahim
Shaqra, Amman, 27 June 2012.
[۳] Personal interview, Mohammed al-Shalabi, a Jordanian Salafi-jihadi leader, August 9, 2013.