یک نمونه دیرین آن، حمله سپاه یزید بن معاویه به مکه در جدال با عبدالله بن زبیر است. نمونه دیگر آن، حمله عدهای از قرمطیان در سال ۳۱۷ هجری به مسجد الحرام و اشغال و ربودن حجرالاسود و انتقال آن به شرق عربستان است.[۱] اشغال مسجدالحرام توسط جهیمان و هم قطارانش و حمل سلاح به داخل آن و گشودن آتش در آن موجب بهت جهان اسلام شد. هتک قداست مسجد، وجود گروگانهایی در داخل مسجد، عدم اطلاع رسانی درست و سانسور خبری شدید که عادت همیشگی سعودیها در شرایط بحران بوده است، اخبار خونریزیهای گسترده در حادثه مسجدالحرام که بعدها منتشر شد، همگی برای جامعه عربستان و نیز دیگر جوامع اسلامی قابل باور نبود. به گفته عبدالعزیز الخضر، حادثه حرم، تاریخ را در ذهن سعودیها به قبل و پس از ۱/۱/۱۴۰۰ تقسیم میکند. بعد از این تاریخ تحولی کلی در فضای اجتماعی جامعه سعودی پیدا شد و منجر به انقلابی در مفاهیم و تصورات گردید که حتی پس از گذشت سه دهه هنوز هم آثار آن باقی است. همگان از کوچک و بزرگ در مورد اهانت به کعبه قبله مسلمین و حرم مکی آزرده خاطر بودند. این مطلب برای خاندان سعود نیز مشکل ساز بود چرا که افکار عمومی اجازه حمله و آسیب رسانی به مسجد الحرام را نمیداد. اقدامی شکننده برای سرکوب قیام جهیمان نیازمند فتوایی محکم از ناحیه مفتیان آل سعود بود. ملک خالد که برای حمله به مسجد به فتوای علمای وهابی نیاز داشت، سی تن از علمای بلند پایه وهابی را به کاخ خود فراخواند؛ از جمله بن باز و مسئول تولیت مسجدالحرام ابن راشد و بن سبیل جانشین راشد که به تازگی از مهلکه مسجد الحرام گریخته بود. اواخر روز جمعه بالاخره سی نفر از علمای وهابی متن فتوای مورد نظر ملک خالد را آماده کردند. این فتوی به دولت اجازه میداد به مسجد الحرام حمله کند و با استفاده از سلاح مسجد را از مهاجمین پس بگیرد.
البته باید در نظر داشت که در کمتر از ۲۴ ساعت از وقوع حادثه حرم، عملیات نظامی علیه اشغالگران شروع شد و این در حالی بود که هنوز فتوایی مبنی بر جواز حمله به مسجدالحرام و اشغال کنندگان از ناحیه علمای سعودی صادر نشده بود. برخی معتقدند که در تاریخ ۲۴/۱۱/۱۹۷۹ که روز پنجم از حادثه اشغال حرم بود این فتوا از ناحیه علما صادر شد، اما ملک خالد از آنها میخواهد تا تاریخ فتوا را به چند روز قبل یعنی ۲۰/۱۱/۱۹۷۹ بزنند تا توجیه کننده اقدام آل سعود در آغاز درگیریها باشد.
تا آن روز دغدغه اصلی آل سعود حفاظت فیزیکی و صدمه نرساندن به بنای مسجد الحرام بود. اقدام به تخریب بخشهایی از مسجد، میتوانست احساسات مذهبی را جریحهدار کند و حتی حمایت علمای وهابی را کاهش دهد. به هر حال با انتشار فتوی، آل سعود دیگر نگران پشتیبانی معنوی نبودند. آل سعود اکنون میتوانست تمام نیروی نظامی و آخرین سلاحهای آمریکایی و اروپایی را در مقابل جهیمان و یارانش به کار گیرد. سلاحهایی که میلیاردها دلار پول نفت برای خرید آنها صرف شده بود.
در متن فتوی آمده بود: «ابتدا از این گروه درخواست شود که سلاح بر زمین بگذارند و تسلیم شوند. اگر پذیرفتند باید در دادگاه طبق قوانین شریعت اسلامی در مورد آنها حکم شود، اما اگر مقاومت کردند باید اقدامات مقتضی در دستگیری آنان اتخاذ شود. حتی اگر اتخاذ این اقدامات به درگیری و مرگ کسانی بینجامد که تسلیم نشدهاند». علمای وهابی در تأیید فتوی به آیهای از قرآن استناد کرده بودند که منع استفاده از سلاح در مسجد الحرام را رد میکند: «لاتقاتلوهم عند المسجدالحرام حتی یقاتلوکم فیه فإن قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین» (البقره، ۱۹۱).
بند آخر فتوی یعنی همان آیه قرآن نوعی سر درگمی اعتقادی ایجاد میکرد. چرا که علمای وهابی میدانستند جهیمان و هم قطارانشان مسلمان هستند. آنها در توجیه این مطلب گفتند که گرچه این آیه فقط در ارتباط با کافران نازل شده است، تفسیر این آیه کافران و کسانی که مثل آنان رفتار میکنند را در بر میگیرد. این بیانیه درسی بود که نسلهای آینده مسلمانان افراطگرا آنرا هرگز فراموش نکردند و نخواهند کرد. اگر مسلمانی مثل جهیمان را میتوان به خاطر اعمالش کافر نامید، پس بدیهی است هم پیمانان آمریکا در دنیای اسلام و آل سعود را هم میتوان تکفیر کرد. ابومحمد مقدسی که پدر معنوی ابومصعب زرقاوی، بنیانگذار اولیه داعش در عراق است، در کتاب معروفش «الکواشف الجلیه فی کفر الدوله السعودیه» حرکت جهیمان را دارای اشتباهاتی همچون اشغال و هتک مسجدالحرام و ریختن خون بیگناهان دانسته و آن را رد میکند و به خاطر همین خطا، از خداوند برای جهیمان طلب مغفرت میکند، اما به عقیده او جهیمان و یارانش صرفا سلاح به مسجدالحرام حمل کرده بودند، ولی این حکومت بود که نزاع را شروع کرد و آتش گشود. حکومت میتوانست سکوت کند تا آذوقه آنها تمام شده و تسلیم شوند، اما آل سعود میخواست این جماعت کشته شوند، زیرا آنها بیعت با حاکم سعودی را غیر شرعی میدانستند. به اعتقاد او، آل سعود برای حفظ حرمت مسجدالحرام دست به اسلحه نبرد. او در مورد آل سعود چنین میگوید: «چگونه میتوان پذیرفت که اینان حرمت بیت الله الحرام را میفهمند درحالی که هر ساله در مکه همایش و کنفرانس میگیرند و مشرکان نجس و خوکها را به شهر خدا دعوت میکنند؟!»
[۱] – سران این قوم گمان میکردند اگر حجر الاسود را به جای دیگری ببرند مردم برای زیارت حجر الاسود سرازیر خواهند شد و درآمدی نصیب قبیله آنان خواهد شد. قرمطیان ۲۰ سال بعد حجرالاسود را به محل اصلیاش بازگرداندند.